سفارش تبلیغ
صبا ویژن


ارسال شده توسط در 88/12/20:: 11:52 صبح

به نام خدا، خدائی که پاکی کالبد بشر را به نور عقل و معرفت منور ساخت و محبت را بدون دریافت هیچ وجهی به بندگانش هدیه داد.

مادر چه کلمه زیبائی است.

تپش قلب بی ریایش او را چه صادقانه نشان می دهد. اوست که همة درد و رنج زندگی ام را برایش بازگو می کنم و چه معصومانه به حرفهایم گوش می دهد . صداقت در تمامی زندگی اش جوانه زده و از ذره ذرة وجودش مهربانی می بارد.

او با خود محبتی در دل دارد که مانند دریا، بی کران و مانند آسمان بی انتهاست .

او روح بزرگی دارد، دلی با صفا و قلبی پاک.

مادر !

همیشه و همه جا حس می کنم نسبت به تو مدیونم و هر کار می کنم که این دِین را به تو ادا کنم ؛ اما چه کنم که جبران هیچ کدام از لحظه لحظه محبت تو را نخواهد کرد.

من وصف زندگی را با تو آغاز کردم. تویی که قلبم را به تپش و لبم  را به خنده وامیداری و کمکم می کنی که دست هایم را برای فتح قلة ماه دراز کنم و با پاهایم تا اوج خوشبختی بدوم. با تو لحظه های جوانی ام آغاز شد و ثانیه های زندگی ام به جریان افتاد .

مادر!

صدای تو وجودم را آرامش می دهد و خنده هایت مرا تا اوج خوشبختی می برد. پس بخند و دلم را شاد کن و لب هایم را به خنده بگشا.

 

دوستت دارم مادر  

حمید

 

کلمات کلیدی :